Warning: preg_grep(): Compilation failed: quantifier does not follow a repeatable item at offset 105 in /var/www/tg-me/post.php on line 75
پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی | Telegram Webview: HosseinGaeeni/1436 -
Telegram Group & Telegram Channel
بازاندیشی مفاهیم فرهنگی

روانشناسی زرد

سپاس ریوندی

در دهه‌ی شصت قرن بیستم، جنبش "توان بالقوه‌ی انسان" درگرفت و همزاد منحوس آن، روانشناسی زرد، هنوز نه تنها با ماست که با شدتی هر چه تمام‌تر می‌تازد. جنبش توان بالقوه‌ی انسان یک جنبش شبه‌دینی است که خرافه‌ی اصلی بنیاد آن به جای وجود خدا توان بالقوه‌ی بی‌نهایت و بالفعل‌نشده در انسان است. (دانش امروزی ما درباره‌ی مغز انسان با امکاناتی که برای مشاهده‌ی آن داریم نشان می‌دهد مدعیات این جنبش از بدترین خرافات قرون وسطایی نیز احمقانه‌ترند، با این تفاوت که آن خرافات گاهی از زیبایی شاعرانه برخوردارند و اینها نه. مثلاً این که می‌گویند هرگاه یک برگ گل کاملیا می‌افتد، کسی در اندوه جان می‌سپارد، خرافه است، ولی شاعرانه و زیباست. حال آنکه گفتن اینکه مغز بشر هارد دیسکی است که ما از اعشار فضای ذخیره‌ی آن استفاده می‌کنیم، و آینشتاین -این نماد مبتذل نبوغ از دو درصد استفاده کرده- هم چرند است، هم زشت.)

دین اسلام می‌گوید خدا یکی است. دین مسیح می‌گوید خدا سه‌تاست. دین یهود می‌گوید خدا با قوم یهود عهدی بسته. دین زردشت می‌گوید راه در جهان یکی است و آن راستی است. دین بودا می‌گوید طبیعت حیات انسان رنجناک است... به همین قیاس روانشناسی زرد نیز اصلی دارد که می‌گوید: «هر انسانی بی‌نهایت قابل است.» این اصل آشکارا مهمل است و حتی مصرترین ملحدان نیز ممکن نیست بتوانند بگویند امکان اثبات "قابلیت بی‌نهایت هر انسان" بیش از امکان اثبات وجود خدا یا یگانگی و چیرگی راه راستی در جهان یا طبیعت رنجناک زندگی است.

روانشناسی زرد با ادیان سنتی یک تفاوت مهم دیگر نیز دارد. بیش از آنها حاوی حقیقت نیست، ولی فاقد زیبایی شاعرانه‌ای است که هر یک از آنها به نحو خود -کمابیش- دارد. از آن مهم‌تر اینکه بر خلاف تصور پیروان احمقش، ریشه‌های روانشناسی زرد، اتفاقاً در همان دین سنتی است. باور به یگانگی و ارزشمندی هر انسان و لذا قابلیت بالقوه‌ی او، اعتقادی است که آن را می‌توان تا دکارت و لوتر و حتی تا بنیادهای دین مسیحی عقب برد. در طبیعت تنازع و نابرابری حاکم بوده و هست. این دین مسیحی است که ناگهان مدعی می‌شود: نزد خدا همگان با یکدیگر برابرند. اگر این اصل مسیحی را کنار بگذاریم، روانشناسی زرد یک لحظه سر پا نمی‌ایستد. تجربه‌ی روزمره‌ی هر یک از ما در تمام موقعیت‌های زندگی موید آن است که انسان‌ها برابر نیستند و قابلیت‌های بیش و کم دارند و امکان ندارد دو برابر و سه برابر تلاش کردن خنگ‌ها جای استعداد نوابغ را بگیرد و هرگز هیچ خنگی با زحمت زیاد یا استفاده از کتاب‌های خودیاری شارلاتان‌ها نابغه که سهل است، حتی ثروتمند نشده است. به همین ترتیب برای اعتمادبنفس، خودداری و غلبه بر خشم و اضطراب، مدیریت مالی، سازماندهی نیروی کار ... حدودی وجود دارد و هیچ فردی نمی‌تواند با تمرین بر ساختار ژنتیک خود و عوامل محیطی و ترکیب آنها کاملاً چیره شود و تلاش شاق هم نهایتاً باعث مهار بعضی علائم می‌شود، همین و نه بیشتر.

اما آنچه جالب‌تر است، تقابل میان روانشناسی زرد و روانشناسی علمی است. روانشناسی علمی، یعنی دیسیپلینی که با استفاده از روش‌های تجربی و آزمون و استقراء و ... مثل همه‌ی علوم دیگر کورمال‌کورمال و با تصحیح و انتقاد و بازاندیشی خود پیش می‌رود، تقریباً هیچ نسبتی با روانشناسی زرد ندارد. مثالی بزنم:

در قرن بیستم روانشناسی بر احساسات منفی (بیماری‌ها، اختلالات و مشکلات و ...) متمرکز بود. در قرن فعلی با چرخشی مهم روانشناسی می‌کوشد احساسات مثبت را درک کند و برای خشنودی و سازوکارهای آن توضیح و راهکاری بیابد. تا اینجا یافته‌های علم روانشناسی که مبتنی بر آزمون تجربی است مجموعاً می‌گوید: لذت کمترین و معناداریِ کنش و کوشش‌های زندگی بالاترین سطح رضایت را می‌آفرینند. آزمایش‌های حاکی از این هستند که پولِ بیشتر باعث رشد شدید احساس خشنودی و سپس "عادی شدن" آن و بازگشت به سطح رضایت قبلی است، حال آنکه برخورداری از روابط اجتماعی پایدار امن مستحکم‌ترین امکان احساس خشنودی در بالاترین سطح است که مستلزم ازخودگذشتگی و مراعات "دیگری" در بسیاری موقعیت‌های عملی زندگی است.

خلاصه علم روانشناسی جدید حکمت‌های کهن نیاکان را نه تنها نفی نمی‌کند که تایید می‌کند: پول خوشبختی نمی‌آورد. معنای زندگی در لذت بردن نیست. "دیگری" را دریافتن به اندازه‌ی "من" مهم است و ... روانشناسی زرد تمام این بدیهیات را که علم نوین هم تاییدشان می‌کند، با قدرت محض انکار می‌کند. امروز "نوآتئیستان" متعجب می‌شوند از اینکه چطور خرافات قرن‌ها به‌رغم شواهد عکس دوام می‌آوردند بی آنکه بیبنند روانشناسی زرد، این دستگاه تولید و تکثیر بی‌امان خرافات، چطور بدیهیات را انکار می‌کند و بشر را به جنون می‌کشاند، موجوداتی خودخواه، در باطن ناراضی و در ظاهر ریاکار، پرخاشگر و مسموم و بی‌عاطفه می‌سازد و کسی جلودارش نیست.
@Azarborzinmehr



tg-me.com/HosseinGaeeni/1436
Create:
Last Update:

بازاندیشی مفاهیم فرهنگی

روانشناسی زرد

سپاس ریوندی

در دهه‌ی شصت قرن بیستم، جنبش "توان بالقوه‌ی انسان" درگرفت و همزاد منحوس آن، روانشناسی زرد، هنوز نه تنها با ماست که با شدتی هر چه تمام‌تر می‌تازد. جنبش توان بالقوه‌ی انسان یک جنبش شبه‌دینی است که خرافه‌ی اصلی بنیاد آن به جای وجود خدا توان بالقوه‌ی بی‌نهایت و بالفعل‌نشده در انسان است. (دانش امروزی ما درباره‌ی مغز انسان با امکاناتی که برای مشاهده‌ی آن داریم نشان می‌دهد مدعیات این جنبش از بدترین خرافات قرون وسطایی نیز احمقانه‌ترند، با این تفاوت که آن خرافات گاهی از زیبایی شاعرانه برخوردارند و اینها نه. مثلاً این که می‌گویند هرگاه یک برگ گل کاملیا می‌افتد، کسی در اندوه جان می‌سپارد، خرافه است، ولی شاعرانه و زیباست. حال آنکه گفتن اینکه مغز بشر هارد دیسکی است که ما از اعشار فضای ذخیره‌ی آن استفاده می‌کنیم، و آینشتاین -این نماد مبتذل نبوغ از دو درصد استفاده کرده- هم چرند است، هم زشت.)

دین اسلام می‌گوید خدا یکی است. دین مسیح می‌گوید خدا سه‌تاست. دین یهود می‌گوید خدا با قوم یهود عهدی بسته. دین زردشت می‌گوید راه در جهان یکی است و آن راستی است. دین بودا می‌گوید طبیعت حیات انسان رنجناک است... به همین قیاس روانشناسی زرد نیز اصلی دارد که می‌گوید: «هر انسانی بی‌نهایت قابل است.» این اصل آشکارا مهمل است و حتی مصرترین ملحدان نیز ممکن نیست بتوانند بگویند امکان اثبات "قابلیت بی‌نهایت هر انسان" بیش از امکان اثبات وجود خدا یا یگانگی و چیرگی راه راستی در جهان یا طبیعت رنجناک زندگی است.

روانشناسی زرد با ادیان سنتی یک تفاوت مهم دیگر نیز دارد. بیش از آنها حاوی حقیقت نیست، ولی فاقد زیبایی شاعرانه‌ای است که هر یک از آنها به نحو خود -کمابیش- دارد. از آن مهم‌تر اینکه بر خلاف تصور پیروان احمقش، ریشه‌های روانشناسی زرد، اتفاقاً در همان دین سنتی است. باور به یگانگی و ارزشمندی هر انسان و لذا قابلیت بالقوه‌ی او، اعتقادی است که آن را می‌توان تا دکارت و لوتر و حتی تا بنیادهای دین مسیحی عقب برد. در طبیعت تنازع و نابرابری حاکم بوده و هست. این دین مسیحی است که ناگهان مدعی می‌شود: نزد خدا همگان با یکدیگر برابرند. اگر این اصل مسیحی را کنار بگذاریم، روانشناسی زرد یک لحظه سر پا نمی‌ایستد. تجربه‌ی روزمره‌ی هر یک از ما در تمام موقعیت‌های زندگی موید آن است که انسان‌ها برابر نیستند و قابلیت‌های بیش و کم دارند و امکان ندارد دو برابر و سه برابر تلاش کردن خنگ‌ها جای استعداد نوابغ را بگیرد و هرگز هیچ خنگی با زحمت زیاد یا استفاده از کتاب‌های خودیاری شارلاتان‌ها نابغه که سهل است، حتی ثروتمند نشده است. به همین ترتیب برای اعتمادبنفس، خودداری و غلبه بر خشم و اضطراب، مدیریت مالی، سازماندهی نیروی کار ... حدودی وجود دارد و هیچ فردی نمی‌تواند با تمرین بر ساختار ژنتیک خود و عوامل محیطی و ترکیب آنها کاملاً چیره شود و تلاش شاق هم نهایتاً باعث مهار بعضی علائم می‌شود، همین و نه بیشتر.

اما آنچه جالب‌تر است، تقابل میان روانشناسی زرد و روانشناسی علمی است. روانشناسی علمی، یعنی دیسیپلینی که با استفاده از روش‌های تجربی و آزمون و استقراء و ... مثل همه‌ی علوم دیگر کورمال‌کورمال و با تصحیح و انتقاد و بازاندیشی خود پیش می‌رود، تقریباً هیچ نسبتی با روانشناسی زرد ندارد. مثالی بزنم:

در قرن بیستم روانشناسی بر احساسات منفی (بیماری‌ها، اختلالات و مشکلات و ...) متمرکز بود. در قرن فعلی با چرخشی مهم روانشناسی می‌کوشد احساسات مثبت را درک کند و برای خشنودی و سازوکارهای آن توضیح و راهکاری بیابد. تا اینجا یافته‌های علم روانشناسی که مبتنی بر آزمون تجربی است مجموعاً می‌گوید: لذت کمترین و معناداریِ کنش و کوشش‌های زندگی بالاترین سطح رضایت را می‌آفرینند. آزمایش‌های حاکی از این هستند که پولِ بیشتر باعث رشد شدید احساس خشنودی و سپس "عادی شدن" آن و بازگشت به سطح رضایت قبلی است، حال آنکه برخورداری از روابط اجتماعی پایدار امن مستحکم‌ترین امکان احساس خشنودی در بالاترین سطح است که مستلزم ازخودگذشتگی و مراعات "دیگری" در بسیاری موقعیت‌های عملی زندگی است.

خلاصه علم روانشناسی جدید حکمت‌های کهن نیاکان را نه تنها نفی نمی‌کند که تایید می‌کند: پول خوشبختی نمی‌آورد. معنای زندگی در لذت بردن نیست. "دیگری" را دریافتن به اندازه‌ی "من" مهم است و ... روانشناسی زرد تمام این بدیهیات را که علم نوین هم تاییدشان می‌کند، با قدرت محض انکار می‌کند. امروز "نوآتئیستان" متعجب می‌شوند از اینکه چطور خرافات قرن‌ها به‌رغم شواهد عکس دوام می‌آوردند بی آنکه بیبنند روانشناسی زرد، این دستگاه تولید و تکثیر بی‌امان خرافات، چطور بدیهیات را انکار می‌کند و بشر را به جنون می‌کشاند، موجوداتی خودخواه، در باطن ناراضی و در ظاهر ریاکار، پرخاشگر و مسموم و بی‌عاطفه می‌سازد و کسی جلودارش نیست.
@Azarborzinmehr

BY پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 280

Share with your friend now:
tg-me.com/HosseinGaeeni/1436

View MORE
Open in Telegram


پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

Start with a fresh view of investing strategy. The combination of risks and fads this quarter looks to be topping. That means the future is ready to move in.Likely, there will not be a wholesale shift. Company actions will aim to benefit from economic growth, inflationary pressures and a return of market-determined interest rates. In turn, all of that should drive the stock market and investment returns higher.

Export WhatsApp stickers to Telegram on Android

From the Files app, scroll down to Internal storage, and tap on WhatsApp. Once you’re there, go to Media and then WhatsApp Stickers. Don’t be surprised if you find a large number of files in that folder—it holds your personal collection of stickers and every one you’ve ever received. Even the bad ones.Tap the three dots in the top right corner of your screen to Select all. If you want to trim the fat and grab only the best of the best, this is the perfect time to do so: choose the ones you want to export by long-pressing one file to activate selection mode, and then tapping on the rest. Once you’re done, hit the Share button (that “less than”-like symbol at the top of your screen). If you have a big collection—more than 500 stickers, for example—it’s possible that nothing will happen when you tap the Share button. Be patient—your phone’s just struggling with a heavy load.On the menu that pops from the bottom of the screen, choose Telegram, and then select the chat named Saved messages. This is a chat only you can see, and it will serve as your sticker bank. Unlike WhatsApp, Telegram doesn’t store your favorite stickers in a quick-access reservoir right beside the typing field, but you’ll be able to snatch them out of your Saved messages chat and forward them to any of your Telegram contacts. This also means you won’t have a quick way to save incoming stickers like you did on WhatsApp, so you’ll have to forward them from one chat to the other.

پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی from us


Telegram پادیادگیری و رشد | طراحی مسیر شغلی
FROM USA